خوشحالم خیلی
سلام گلک مامانی خوشحالم خیلی دوستم دارم زیاد اونقدری که نمیتونم توصیفش کنم عزیزم عاشقتم امروز بالاخره به تنهایی ایستادی بدون کمک منو بابا انگار یکم ترست ریخت اخه از صبح خیلی ناراحت بودم و همش تو فکر که چرا تو هنوز نه راه افتادی و نه حتی تونستی یکم بایستی و هیچ شوقی از خودت نشون نمیدی منم تا تونستم امروز باهات تمرین ایستادن روی پاهات را کردم فدای اون چشمهات بشم که قدر شناس بودی و دل مامانی را نشکوندی و ساعت 12:10شب اومدی سمت مامانی و مثل همیشه که من تکیه گاهتم از من بالا رفتی و ایستادی و یه دفعه دیدم دستم را ول کردی و داری میخندی مامان به قربونت من و بابایی خیلی خوشحال شدیم از اینکه پسرمون مرد شده ،منم فقط اشکهام بود که میر...
نویسنده :
مامان سپیده
3:59